صحرا کن دلی را که چشمانت را باران کرد! رحم مکن که از رحم، فقط حسرت در آید!
اطلاعات فایل دلنوشته
نام دلنوشته: مباش
منبع تایپ: انجمن تک رمان
ژانر (موضوع): تراژدی
وضعیت: تکمیل شده
اطلاعات تیم اجرایی
نویسنده: bi..ta
طراح جلد: فاطمه تاجیکی
ویراستار: ملیکا قائمی
کپیست: sosano.o(فاطمه اکبری)
دانلود دلنوشته مباش
قسمتی از دلنوشته:
در اینبرزخ خالی از عشق و جنون، تو مباش در فراقِ معشوق!. چون ساز مخالفی بر سر عشق باش؛ خالی از هرگونه خندهیمعکوس!.
****
لالایی بخوان برای سنگی که در س*ی*نهات، آرامش ندارد. سمتی از س*ی*نهات خالیست؛ برای آن، غم بخور!. آندل که وجود خواهد داشت؛ گویی همان رویاست. رویایی که سنگ دید را؛ باید بد پندارند.
****
دگر مباش اندوهگینِروزگار. رها کن او را؛ زندگیات را بکن!.
او در فکرِتو نیست و تو در دلتنگی، خاکستر مشو!.
حتی بر دوست نداشتنش؛ تظاهر کن. ایندردها روزی فقط میشود “یادگار”.
****
در سردیباران و سوزهایش، قدم بزن آرام که شاید سنگِ در دلت، آرام گیرد.
شاید که دگر برای معشوق، نگرید.
گاهی خوب است کمی شوی دور؛
اما بدان او، بیتوست و تو بیآن، در دامِغم گرفتار!.
به خود بیا و رها کن عشق را؛ مباش دگر برای نامردان، غمخوار!.
****
دگر معنایی ندارد روز شماری. مگر عاقلانه است که در فراقِنامردان بگریی؟!
کمی منطق را پیشه و دلت را آرام کن.
در ایندنیا که عاشق و معشوق سنگ و شیشه هستند؛ احمقانه است برای عشقت بمیری!.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
خسته نباشید
خسته نباشید نویسنده عزیز💙🌸