دانلود دلنوشته در اشتباه گذشته ماندن
مقدمه:
نمیدانم چه رازی است میان ماندن و نماندن؛ آدمها دیدهام که در خاکستر عشق سوزانشان، دست و
پا میزنند و به دنبال امیدی، عشقی، محبتی یا حتی توجه اندکی از او دریابند. فقط من میدانم
همیشه نمیتوان به رابطهای فرصت داد. که چه شود؟! بیشتر آسیب بینم؟ نه! من اینگونه نیستم.
خود را وقف در اشتباه ماندنها نمیکنم
قسمتی از دلنوشته:
خندیدن به همهچیز و بیخیال بودن، از جایی شروع میشود که بهجای توجه به آدمهای گذشته، به عزیزان حال عشق بورزی.
به جای حسرت حرفهای گفته و ناگفته، برای همه آرزوی خوشبختی کنی.
به این مرحله رسیدن، حس رهایی میدهد. درست است؛ زمانی که دیگر گذشتگان را رها کنی و تنها شبها با گلهای بالشتت دور از چشم همه درد و دل کنی، بزرگ شدهای!
***
دانلود دلنوشته در اشتباه گذشته ماندن
ادامه دادن به زندگی، به حماقتهایت بستگی دارد. با فکر به این حماقتها، نه میخوری و نه میخوابی، خود را غرق در هوس و مِی وسیگار میکنی، به جای لفظ خوش، اطرافیانت را از خود میرنجانی!
و از خالقت میپرسی، خدایا چرا؟! تنها باید در این دادگاه ناعادلانه، برای خدا تأسف خورد که بنده ناسپاس، خود را نابود میسازد و با پس گرفتن کارمایاش، این مخلوق است که از خالق گله میکند! چه جالب است رسم عاشقی!
***
من شعارها میدهم، نصیحتها میگویم، آوازهها سر میدهم؛ اما در خلوتم لیست موسیقیهای مورد علاقهام را باز میکنم و از زمانی که هدست را روی گوشهایم نهادم، ذهنم را از این دنیا ترک میدهم.
گذشته، پاک نمیشود؛ ترمیم و جبران هم نخواهد شد. فکر به همهی اینها حتی باعث میشود ندانم چگونه، دیگر صدای موسیقی را گوش نمیدهم و تنها در سرم میچرخد که او هم به من فکر میکند؟ خاطرهها را با موسیقیهایمان همانند من، مرور میکند؟ گمان نکنم!
دانلود دلنوشته در اشتباه گذشته ماندن
نمیدانم چه رازی است میان ماندن و نماندن؛ آدمها دیدهام که در خاکستر عشقسوزانشان، دست و پا میزنند و به دنبال امیدی، عشقی، محبتی یا حتی توجه اندکی از او دریابند. فقط من میدانم همیشه نمیتوان به رابطهای فرصت داد. که چه شود؟! بیشتر آسیب بینم؟ نه! من اینگونه نیستم. خود را وقف در اشتباه ماندنها نمیکنم.