اشک ریختن؛
گریه کردن؛
ضجه زدن؛
عصبانی شدن؛
ناراحت بودن؛
کار من در این سال‌هاست!
***
امروز، از وسایل‌هایت قاب عکس‌تان را پیدا کردم.
من هیچ جایی در آن قاب عکس نداشتم!
چه راحت رفتی؛
شاید من نحس بودم.
شاید من هیچ جایی نداشته باشم؛
قاب عکس را نمی‌گویم زندگی را می‌گویم!
***
می‌خواهم جایی باشم که پرتگاهی باشد.
روحم مُرده… جسمم نَمی‌رد؟!
بروم و خود را از آن‌جا پرت کنم؛ یا بروم در دریا غرق شوم.
راهِ دیگری برای مُردنم هست؟! بگو تا آن را انجام دهم.
***
خسته‌ام!
همانند دوره‌گرد‌ها شده‌ام.
به تو راغب‌ام! می‌فهمی؟ دل‌تنگم! می‌فهمی؟
زار زدن؛ ساده‌ست.
از کودکی با گریه کردن، ناراحت بودن، ضجه زدن بزرگ شدم.
دیگر رو به زوالم!
گویی در ژرفایی گم‌شده‌ام.
***
ویرانم!
بدون تو، ویرانم!
بدون تو، دلم می‌خواهد غرق شوم!
دریایی سراغ داری که غریق‌نجاتی نداشته باشد؟
می‌خواهم هر چه زودتر بیایم کنارت.
بس است این همه غصه خوردن.
می‌خواهم بیایم و کنارت شاد باشم.
به آن دادگر بگو تا به‌دادم رسد. بگو تا بیاورد مرا کنار تو… بگو!
***
غم که مرا احاطه می‌کند؛ نمی‌دانم چه کنم!
اشک که در چشمانم حلقه بزند؛ نمی‌دانم چه کنم!
دستانم که بلرزند؛ نمی‌دانم چه کنم!
ضربان قلبم که بالا رود؛ نمی‌دانم چه کنم!
پاهایم که سست شود؛ نمی‌دانم چه کنم.
***
دل‌تنگت هستم و تو… نیستی!
آرزو دارم شبی به‌خوابم بیایی؛
ولی در این سال‌ها، یک‌بارم نشده!
از خواب هراس دارم؛
می‌ترسم بخوابم و دوباره کابوس‌هایم شروع شود.
می‌ترسم و نمی‌خوابم!
می‌ترسم و نمی‌گویم!
می‌ترسم!
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
مقدمه دلنوشته:
