گاه شده، میگوییم پر و بالم را شکستهاند.
گاه شده، میگوییم دست و بالم را بستهاند.
اما؛
اینها همه در دنیای واقعیست.
گاه هم باید، وال پرواز خود را خود در دنیای خود سازی.
پس جوری ساز که توانی تا فراز فلک اوج بگیری.
اوج گرفتن کار یاکریم نیست، کار عقاب است!
همان پرندهای هنگام باران، بالاتر از ابر پرواز میکند.
اما؛
یادت باشد، پرواز فقط مخصوص پر داران نیست!
پرواز یعنی آزادی مطلق ذهنی که میتواند دنیایی بسازد بیهیچ نقصی!
*فلک: آسمان
*وال: پر
******
شاپرک جان، نیمی از عمرم به سبب دیدن و بال زدن، آن یالهای زیبایت کیش و مات شد و نیم دیگرش در هوس غوطهوری روی ابرهایی به رنگ برف، تلف شد.
مگر چهقدر عمر هست که در طلب آرزویی از دنیا برویم؟
بس است صبر و کیمیایی. آخر راه کامیابی در مسیر قصر خود ساخته و اقبال خود بافته است!
بس است ناگفته ماندن آرزوهای به ظاهر محال.
زین پس میخواهم، بال زنان تا اوج فلک بالا برم. آنقدر بالا و بزرگ که اگر حال بشری بداند، مرا دیوانه میخواند! پس مبارک بادا، بگذار بخوانند. ذرهای برایم اهمیتی ندارد. آخر آنها که نمیدانند، اوج قدرت در دست دیوانگان است و نه عاقلان!
رمان های کامل شده:
خسته نباشید نویسنده عزیز