دانلود داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت نوشته هستی بابایی
خلاصه :
آخرین نفس هایم را در سینه ام حبس کرده ام. اشک در چشمانم حلقه می زند. اما از دوست داشتن او دست نمی کشم. نفس هایم بوی درد می دهند. بوی فیلتر سوخته ای که زیر پایش له شد. نمی دانم چرا تلاشی نمی کنم این دقایق آخر. نفس کشیدن از جایی برایم سخت شد که نخواستم با سرنوشت کنار بیام. آنجا بود که فهمیدم جنگیدن با این دنیا فایده نداره.
دانلود داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت
نویسنده: هستی بابایی کاربر انجمن تک رمان
ژانر: عاشقانه، تراژدی
قسمتی از متن داستان کوتاه:
نفس: تا کی بترسم از رفتنت؟
مهیار سعی در آروم کردن من داشت اما موفق نبود.
مهیار: صبر کن نفس ببین.
دستم رو بالا آوردم و جلوی حرف زدنش رو گرفتم. اشک هام پشت سر هم در حال ریختن بودن. انگار قصد بند اومدن نداشتن. تنگی نفس امانم رو بریده بود اما ترجیح می دادم یه بار هم که شده حرف دلم رو بهش بگم. با دستم اشک هام رو پاک کردم و با تمام احساسی که نسبت به او داشتم حرفم رو گفتم.
نفس: می دونی شب ها به من چی می گذره؟ هر شب کابوس از دستت دادنت رو می بینم. تا کی خودم رو گول بزنم که توهم عاشقمی؟ می دونی…. آدم از یه جایی به بعد می ایسته و به تمام ترس هاش نه میگه. و بعد هیچ نبودنی نگرانش نمی کنه. قلبش از احساسات خالی میشه و با منطقش به دنیا نگاه میکنه!. یاد می گیره که دیگه عشقش رو مفت و مجانی به کسی هدیه نکنه. من تمام زندگیم رو پای تو گذاشتم. این بود جواب من؟ من اگه جای تو بودم قدر دلی که برای تو می تپید رو می دونستم….
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.