تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

دانلود داستان عشق بی طلوع

نام داستان: عشق بی‌طلوع

نام نویسنده: (Mahsa83(M.M

ژانر: عاشقانه- تراژدی

کپیست: Lunika 

طراح جلد: الناز حقیقی

خلاصه: راجع به دو عاشق که به اجبار پدربزرگِ شراره که از قضا کدخدای روستا هم هست؛ از هم جدا میشن و شراره قراره با پسر دوست پدربزرگش ازدواج کنه؛ اما…

دانلود داستان کوتاه عشق بی طلوع


دانلود داستان عشق بی طلوع

مقدمه: کلید قلب، زندگی و روح من… همه در دستان اوست. او مالک آن است فقط باید کلید را بچرخاند و بگذارد تا با تمامی شور و عشقم او را در بر گیرم.


بخشی از دانلود داستان کوتاه عشق بی طلوع:

بر روی تابی که در گوشه باغ و در زیر درخت بسته شده نشسته بود؛ موهای خرمایی رنگ بلندش زیبایی‌اش را دو برابر کرده بود، پاهایش را آرام‌آرام تکان داده تا این‌که تاب چوب گردو که بر روی آن نشسته بود به حرکت در آید. نسیم خنکی وزید و نفسش را بازدم کرد و هوای پاک طبیعت را به ریه‌هایش فرستاد؛ با تکان خوردن تاب چوبی، جیغ آرامی کشید و سریع به عقب نگاه کرد، با دیدن شروین لبخندی روی لب‌هایش جای گرفت.

شروینی که وقتی در کنارش بود ضربان قلبش تا هزار می‌رفت. از روی تاب بلند شده و کمی از زیر درخت فاصله گرفت؛ دست سرد و بی روحش گرفته شد. قدم زنان به سمت روستا به راه افتادند؛ دامن لباس محلی آبی رنگش را با دستش کمی جمع کرد و به شروین نگاهی انداخت. لبخندش با تمام روزهایی که خوشحال بود فرق می‌کرد؛ انگار اتفاقی افتاده بود که شروین خیلی خوشحال بود، به اطراف نگاهی انداخت که خودش را در همان خانه خرابه‌ای که در بچگی با شروین در آن بازی می‌کردند؛ لبخند عمیقی بر روی لب‌هایش نشسته بود. رو به شروینی که حال به دیوار ترک خورده‌ای تکیه داده بود و دست به سینه به شراره نگاه می‌کرد گفت:

– باورم نمی‌شه هنوزم یادته این‌جا رو!

– مگه میشه، اون همه خاطره بچگی رو که با تو تجربه کردم فراموش کنم؟! اگه مخت به جایی نخورده باشه، نه!

– اِ پس مخ من تاب برداشته؟!

– آره!

دانلود داستان کوتاه عشق بی طلوع

پشت‌بند حرفش خندید، که شروین به دنبالش دوید. خودش را پشت دیواری مخفی کرد، تا که شروین به روبه‌رو دوید و شراره از پشت دیوار بیرون آمد؛ آرام‌آرام قدم برمی‌داشت، شروین از پشت سرش آمده و با پِخ گفتن‌اش شراره را ترساند.

شراره می‌خواست جیغی بزند که شروین دستش را بر رو دهان او قرار داد و گفت:

– دختره دیوونه جیغ نزنی‌ها! 


برای چاپ کتاب و دریافت مشاوره انتشار اثر در انجمن رمان نویسی تک رمان در ایتا و تلگرام 09195199153 در ارتباط باشید یا ایمیل بزنید taakroman233@gmail.com


پیشنهاد ما به شما:

در انتظار قاصدک ها 

دستنوشته های اشک 

شاید داستان تو باشد

تقاص یک بازی 

شرایط چاپ کتاب 


  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
راجع به دو عاشق که به اجبار پدربزرگِ شراره که از قضا کدخدای روستا هم هست؛ از هم جدا میشن و شراره قراره با پسر دوست پدربزرگش ازدواج کنه؛ اما...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دانلود داستان عشق بی طلوع
  • ژانر
    عاشقانه، تراژدی
  • نویسنده
    Mahsa83
  • طراح کاور
    الناز حقیقی
  • صفحات
    18
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها

ورود کاربران

  • فاطی✨موفق باشی همیشه ...🌺🌺💋💋😍...
  • فاطی ✨خیلی قشنگ بود ، ایشالا تورو اون بالا بالا ها ببینم 💋💋♥️♥️😍😍😍...
  • Kexol12موفق باشی✨️...
  • Kexol12خیلی قشنگههههه...
  • Zahrajafarianدرست شد؟...
  • آینازسلام وقت بخیر چرا نمیتونم دانلود کنم هرکاری میکنم نمیشه هر جا میرم اگه دانلود شد...
  • زهرامثلا چند درصد ؟؟...
  • Mچطور میشه دانلود کرد؟ لینک که کار نمیکنه!...
  • Zahrajafarianسلام بله...
  • Zahrajafarianروی لینک دانلود نگه دارید بزنید باز کردن در برگه جدید...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 504 نوشته
  • 11 محصول
  • 932 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.